اطلاعات کتابشناختی
ژوبرت، کلر (1388)، خداحافظ را پیر، تهران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
سرچشمه انگاره داستان خداحافظ را پیر، نوشته کلر ژوبرت، این روایت منسوب به پیامبر اسلام است:
ما شبّهت خروج المؤمن من الدّنیا إلّا مثل خروج الصّبی من بطن أمّه من ذلک الغمّ و الظلمة إلى روح الدّنیا»؛ بیرون شدن مؤمن را از دنیا به چیزی جز بیرون آمدن نوزاد از شکم مادرش تشبیه نمیکنم؛ یعنی [نوزاد] از اندوه و تاریکی آنجا به آسودگی دنیا میرسد [1].
کتاب با رویکردی هستیشناختی (فلسفی) نه دینشناختی (الاهیاتی)، در شناسایی پدیده مرگ» به کودکان میکوشد، اما با توجه به خاستگاه انگاره اصلیاش (تشبیه یاد شده از پیشوای دینی مسلمانان) و با توجه به ماهیت مرگ در ادیان ابراهیمی (وفات در برابر فوت)، الاهیاتی به شمار میرود.
بسیاری از فعالان فبک این کتاب را تعریف و توصیه میکنند، اما از دید من به پنج نقص (کمبود) و دو نقیصه (آسیب) دچار است که درباره آنها به تفصیل در کلاس ادبیات دینی کودکان و نوجوان» سخن گفتهام. اکنون فقط به یک نقص بدین شرح اشاره میکنم:
نویسنده کودک و نوجوان باید با کفشهای مخاطبانش راه برود؛ یعنی به زبان آنان بیاندیشد نه اینکه فقط به زبان آنان بنویسد. برخی از نویسندگان کودک، فقط به زبان کودکانه مینویسند. اندیشیدن به زبان کودکانه؛ یعنی محسوس کردن امر معقول با شگرد تشبیه و استعاره نه معقول کردن امر محسوس. با این فرض، کودک باید از تجربه مشبَه به» (چیزی که بدان تشبیه میشود) برخوردار باشد وگرنه، تشبیه بیحاصل، بلکه مضر خواهد بود. را پیر در این کتاب مرگ خودش را رفتن از دنیا» مینامد که انگارهای مبتنی بر آموزههای الاهیات ادیان ابراهیمی درباره چیستی مرگ است:
را پیر دستهای لرزانش را نشان داد و گفت: ببین چه قدر پیر و خسته شدهام. گمانم وقت آن رسیده که از این دنیا بروم. تک با تعجب و نگرانی پرسید: از این دنیا بروی؟ اما به کجا؟ را پیر آرام خندید و گفت: به یک دنیای دیگر؛ یک دنیای ناشناخته (ص ).
را میمیرد و پس از مرگ به خواب تک میآید و به او میگوید:
اشکهایت را پاک کن! یادت است میترسیدی به دنیا بیایی؟ فکر میکردی که شکم مادر بهترین جای برای ماندن است؟ . اما اشتباه میکردی. وقتی به این دنیا آمدی دیدی که چه قدر بزرگتر و قشنگتر است؛ مگر نه؟ تک سر تکان داد و گفت: بله.
نکته اصلی این است که مخاطب کتاب نمیتواند بگوید: بله». یادآوری خاطره تولد فقط در دنیای داستان و خیال ممکن است. این تشبیه از عنصر تناسب» برخوردار نیست؛ زیرا مخاطب اصلی این تشبیه بزرگسالی است که تولد دیگران را تجربه کرده است.
1. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحة، ص 700.
این تارنما را در اینستاگرام دنبال کنید!
درباره این سایت